اینم چنتاشعرازخودم
کوچه ی ماکوچه ایست
ازعشق وصفا
ازمحبت از وفا
روی دیوار هایش نه دگر خط خطی وتبلیغات
نه دگرفحش فجیح
همه سرتاسر ان نقاشی
نقش کوه نقش دریا نقش گل
همه همسایهایش ارام
نه دگر سروصدا
دوست دارم زندگی کردن راباچنین
رویایی
اسمان ابری شد
نم باران بارید
چتررابازکردم
بوی سرما بوی باران امد
من به سان بادبه سوی کوچه میرفتم
همگی محوتماشای من دیوانه
منه عاشق...اما به تومی اندیشم
نظرات شما عزیزان: